نوشته اصلی توسط
Elena..
سلام،من 17 سالمه، از خانواده تقریبا مذهبی و خیلیییی قانونمند... من تقریبا 13 یا 14 ساله بودم که برنامه ای رو نصب کردم که از طریق اون میشد با افرادی در کشورهای خارجی ارتباط برقرار کرد (چیزی مثل حرف های روزمره و دوستی های عادی) شاید باور پذیر نباشه اما خیلی از دوستای صمیمی من خارجی هستن، مادرم یه روز درمورد برنامه ازم سوال کرد و من بهش نشون دادم که ببینه با جنس مخالف چت نمیکنم، اما از شانس بدم همون موقع یه پسر خارجی به اسم ریمون بهم درخواست داد اما تعجب کردم که مامانم اصلا ناراحت نشد و به بابامم گفت و اونم واکنشی نشون نداد وقتی دلیل ازش پرسیدم گفت چیزی نپرس، فقط بدون اگه همین اتفاق با یه پسر ایرانی یا از شهر خودمون و به صورت حضوری افتاده بود الان شرایطت خیلی فرق میکرد[/b] منم فکر کردم حتما اونا با این موضوع مشکلی ندارن و خوب تصمیم گرفتم درخواستشو قبول کنم (من کلا از وقتی که پروفایل پسره رو دیده بودم ازش خوشم میومد چون به نظرم خیلی خوشگل بود) حالا چند سال میگذره و ما هنوز با هم در ارتباطیم ریمون به یه عضو مهم تو زندگی من تبدیل شده و من واقعا دوسش دارم، اون سه سال از من بزرگ تره و الان 20 سالشه مدیر یه رستورانه و درآمد خوبی داره، چند وقت پیش گفت که دیگه شرایطش جوره که بیاد ایران و همونجوری که من از مراسمات خواستگاری ایرانی براش گفته بودم منو از خانوادم خواستگاری کنه(ریمون میگه الان رو انتخاب کرده چون هم خودش دیگه کاملا میتونه از من نگه داری کنه هم دوس داره من در جایی سطح بالا تر از دانشگاه های ایران تحصیل کنم) من این موضوع رو چند روز پیش به مامانم گفتم اما اون یجوری رفتار کرد انگار سالهاست یه دیو دوسر توی خونش نگه میداره و هیچ جوابی بهم نداد و بعد از اونم هر وقت از خودش یا بابام پرسیدم یجور رفتار کردن که انگار ناشنواعن، به نظرتون بهش بگم بیاد یا تا چند وقت دیگه صبر کنم؟ چیکار کنم؟